سخـــــن عشـــــق

. سخن عشـق ِ تو بی آن که برآید به زبـانم/ رنگ ِ رخسـاره خبر می دهد از سرِّ نهـانم /گـاه گویم که بنالـم ز پریشانی حـالم/ بـاز گویم که عیانست چه حاجت به بیـانم! . .

سخـــــن عشـــــق

. سخن عشـق ِ تو بی آن که برآید به زبـانم/ رنگ ِ رخسـاره خبر می دهد از سرِّ نهـانم /گـاه گویم که بنالـم ز پریشانی حـالم/ بـاز گویم که عیانست چه حاجت به بیـانم! . .

دوستان کمی دقت کنیم

جمعه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۰، ۰۲:۱۷ ب.ظ

خداوند قسمت کرد و یک سفر کوتاه داشته باشم برای کمک به یک دوست . از کرمان که حرکت کردم ساعت 12ظهر بود اتوبوس خلوت بود و من هم روی صندلی تنها نشستم و فرصت خوبی شد خلوتی کنم و به گذشته و اعمال و کردارم و اطرافم فکر کنم. در کرمان با آن همه مشغله هیچ .وقت تنها نمیشدم حتی شبها هم یا از فرط خستگی و یا کار  فرصت خلوت کردن با خود و محاسبه پیدا نمیکردم .واقعا به این خلوت نیاز داشتم تا ببینم کجام و چه میکنم.

به خودم فکر کردم در زندگیم خیلی چیزها را فراموش کردم که عملی کنم از آن آرمانهایی که یک زمانی برایم ملاک زندگی کردن بود . از اخلاص بگیر تا رفتار های روزانه.

بدا به حالم که آخرت بدجوری گردنم گیره اما از امید خدا ناامید نمیشم.

یکم که به اطرافم نگاه کردم دیدم خیلی از اینها برگرفته از برخورد هام با مسائل و موضوعات است از برخوردهای نامناسب با اطرافیان تا رفتارهای ناشایست و....

هر چی که بیشتر به گذشته و خودم و اطرافم نگاه میکنم ترسم و خوفم از عقوبتم بیشتر میشه  .بدتر از این ها این قضیه مهم است که با این همه اوصاف و خباثت ها ی خودم جایی هم مسئولیت دارم که جای پاکان ،جای سعادتمندان ،جای بزرگان این نظام و مملکت بوده. جایی که امام ره گفت شجره طیبه است الان من ،منه خطا کار ،منه غافل یکی از مسئولینش هستم وای به حالم با این اعمالم.

هرچی فکر میکنم و اوضاع مملکت را نگاه میکنم و مسئولین بعضی از قسمت ها را می بینم که مردم از دستشان عاصی شدن فکر میکنم اون ها در جوانی شاید مسولیت هایی داشتند  اما به خاطر نبود اخلاص به این روز گرفتار شدند و ترسم از این است خدایی نکرده من هم روزی مثل آنهایی که امروز نقدشان میکنم بشوم.

اما چرا؟ چرا باید منه غافل منه خطا کار مسئول چنین جایی باشم؟  

این را قبول دارم که انسانها باید به سمت کمال بروند و این کمال هم نیازمند راهی است که مطمئنم راهی هم بهتر از شجره طیبه نیست . اما چرا من ؟چرا من و آنهایی امثال من باید یکی از مسئولین این شجره طیبه باشند که شاید خیلی ها را از راه کمال دور کنند؟  شاید همین من های بی اخلاص بخاطر مصالح شخصی به این شجره طیبه ضربه بزنیم که خدارا شکر تا الان که بیست و چندی سال از کاشت این درخت تنومند میگذرد هنوز کسی نتوانسته ضربه ای وارد کند که ان شالله تا ظهور حضرت پاک و مصون بماند

شاید بحثم پراکنده گویی شد اما این برایم خیلی سخت بود که در شجره طیبه این چنین مسائلی باشد .و تنها کارم این است اول از خودم شروع کنم  به ترک محرمات و دوم به کمک بزرگان شجره طیبه به سمت تربیت نیروهایی برم که عاقبت خدمت کنند به این نظام نه تیشه به ریشه آن بزنند .

هر کسی از این مطلب برداشتی دارد اما مهم این بود که یک تذکر باشد برای ما که خدا نکند راه را کج برویم.

۹۰/۰۶/۱۸
مهران شیخی

نظرات  (۳)

۲۰ شهریور ۹۰ ، ۲۱:۱۱ برداشت اولیه
گاه انسان ها آرمان هایی دارند ولی یادشون میره!
آنقدر درگیر روزمرگی می شوند که یادشان می رود که چه هستند که هستند؟ به کجا می روند؟ و...
سلام
تذکر بجایی بود
بروزم با این شبها...
نه تو غاده ای، نه من مصطفی!
خیلی بهم جور در نمیامدند خداییش! اصلا وصله ناجور بود از نگاه دیگران!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی