سخـــــن عشـــــق

. سخن عشـق ِ تو بی آن که برآید به زبـانم/ رنگ ِ رخسـاره خبر می دهد از سرِّ نهـانم /گـاه گویم که بنالـم ز پریشانی حـالم/ بـاز گویم که عیانست چه حاجت به بیـانم! . .

سخـــــن عشـــــق

. سخن عشـق ِ تو بی آن که برآید به زبـانم/ رنگ ِ رخسـاره خبر می دهد از سرِّ نهـانم /گـاه گویم که بنالـم ز پریشانی حـالم/ بـاز گویم که عیانست چه حاجت به بیـانم! . .

به طور معمول در همه دوران ها ، نخبه ها ، یعنی آدم هایی که نوعی نبوغ در یکی از ابعاد وجودییشان دیده می شود، برای مثال اهل قلم می شوند ، شاعری پیشه می کنند، گرافیست می شوند و اهل فکر و ... می شوند ، نوعی آفت عمل زدگی در وجودشان رخنه می کند . در حقیقت زندگی این افراد با همه برجستگی های منحصر به فرد خودشان و با همه خدماتی که به دیگران ارائه می کنند، شکل کاریکاتوری به خود می گیرد .

نتیجه این قضیه را گاهی میتوان در رفتارهای این افراد مشاهده کرد . برای مثال با نخبه ای در کار فرهنگی روبرو می شویم که در زمینه ارتباطات معاشرتی و ارتباط گیری با شبکه خانواده و اجتماع دچار مشکل است  .

به حدی که در این بعد ، نه تنها نخبگی ندارد بلکه در سطح پایین تری از یک فرد معمولی است .

نتیجه امر هم این است که در کوتاه مدت خود فرد دچار آسیب ها و ناراحتی های روحی ، روانی و رفتاری می شود و به انزوا می رود. این که ما در بین فرزندان دانشمندانمان ،علما و مدیرانمان ، فرهنگیانمان  می بینیم کمتر پیش می آید تا مثل پدران شان شوند و راه آن ها را پیش بگیرند ، نشان دهنده این است که این افراد به نحوی که لازم است برای فرزندانشان وقت گذاری نکرده اند. البته این نظم و توازنی که از آن حرف می زنیم ، نظم مکانیکی و ماشینی در زندگی نیست .بلکه یک جور نظم ارگانیکی ، متوازن، متعادل و انسانی است . نظمی شبیه به نظم حاکم بر زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  .

ما ها که مسئولیتی خطیر تر از ایشان نداریم و سرمان هم از که از رسول خدا شلوغ تر نیست!

در روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از وارد شدن به خانه خود ، سه کار انجام می دادند، بخشی را برای عبادت با پروردگار ، بخشی را برای خانواده ، تفریح و لذت حلال و بخشی هم به واسطه رسالت و مدیریت اش برای ارتباط با مردم در نظر می گرفتن!

این تفاوت از زمین تا آسمان ما با ایشان نشان می دهد که ما تعریفی اشتباه از روحیه جهادی داریم .

روحیه جهادی را در تفریح نکردن و چشم پوشی از بقیه جنبه های زندگی می دانیم !

نکته قابل ذکر این است که یک مدیر موفق ، البته منظور مدیر اجرایی نیست ، بلکه مدیر موفق یک زندگی است ، کسی است که بتواند ارتباطات چهارگانه خود را مدیریت کند . ارتباط با خود، با خدا ، با مردم و هستی به معنای طبیعت و خلقت.

در واقع مقوله حق و تکلیف جلوه همین ارتباطات چهارگانه است . برای مثال پدر و مادر من حقی بر گردن من دارند و بنده بر مبنای همین حق باید بتوانم ارتباط خود را با آنها تنظیم کنم و در مقابل هم آنها تکلیف و مسئولیتی درباره من دارند و همچنین نسبت به اطرافیان و ...

این داستان را از زمان بچگی زیاد شنیده ایم یا در برنامه هایی دیده ایم که امام حسن علیه السلام هرگاه سر سفره بودند و حیوانی آنجا بود به آن غذا می دادند این داستان درست بر مبنای همین ارتباطات چهارگانه است که مجموعه حقوق و تکلیف از دل آن بیرون می آید.

کارهایی که در وهله اول خیلی بی ارزش و کوچک به نظر می آیند اما نقش شگرفی در انسان سازی دارند.

مگر می شود کسی فعال فرهنگی باشد ، نخبه و دغدغه مند باشد اما گربه حیاط خانه شان را از یاد ببرد!

تا بحال چقدر غصه زندگی یک یتیم را خورده ایم؟  چند شب از عمرمان را به شب گردی در کوچه های شهر گذرانده ایم که ببینیم چه خبر است؟ با یک فرد خیلی دانشمند و فعال روبه رو می شویم و این سوالات را می پرسیم . جواب می گیریم که نه ، وقت ندارم ، می خواهم خدمت رسانی به جبهه کنم .

این نه تنها تغافل از همان شبکه حقوق و تکلیف است که توجه با این مسائل برای سبکی روح خود فرد خوب است .

شهید شهریاری کسی که در حیطه علمی خودش به معنای واقعی نخبه بود شما ببینید در زندگی این بزرگوار پیش آمده بود که مثلا برای دو سه روز محل کارش بماند و خانه نرود؟  و بگوید کار من مهم تر از این حرف هاست ؟  همین فرد روضه فاطمیه در خانه اش برپا میکرد و... یا کسی مثل شهید بابایی با آن مسئولیت بزرگ و چشمگیر، ماهی یکبار پیرمرد ژولیده محلشان را حمام می برد.

به اعتقاد بنده بعضی از نخبه ها و فعالان ما دچار تفکر عوامانه اند!

یعنی فکر می کنند که خاص اند اما به بالاتر از عوام هم نمیرسند. مثلا فرد فکر می کند که اگر برود مشهد و یک ساعتی در حرم امام رضا علیه السلام زیارت جامعه بخواند، وقتش گرفته می شود و از خدمت رسانی اش کاسته می شود.حال آنکه علامه طباطبایی که یکی از برجسته ترین نخبه های ماست ، روز عاشورا تا ظهر بیش از ده جا سر می زد، از خانه این مرجع به خانه آن مرجع ، از این روضه به آن روضه و گریه میکرد. در حالی که می توانست بگوید من صبح یک زیارت می خوانم و گریه می کنم ، بعد هم میروم سراغ المیزان .

اینها هستند که توازن در زندگی را به امثال ما نشان می دهند . 

پ ن 1: خودم از این قاعده مستثنی نیستم !

پ ن 2: برای دل بعضی ها ! 

۹۳/۰۹/۲۳
مهران شیخی

نظرات  (۹)

۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۰۹ انسان مجازی
سلام آخوی مطلب خوبی بود ممنون

دعا بفرمایید لطفا این سایت 702 رو هم بروز بفرمایید:)
پاسخ:
سلام علیکم 
ممنون
سایت یک سری گیرها داره ان شالله رفع بشه با قدرت راهمون باز ادامه می دیم 
در خدمتیم 
یا حق 
۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۱:۴۲ سبک مطهر ..
سلام
من ابتدا های مطلب رو خیلی پسندیدم و خیلی هم مصداق هس براش - بی راه چاره
بعدی های ابتدای مطلب هم خوب بود البته
اما 
این ابتدا و این بعدی ها اتصال نداشتند .

+
پاسخ:
سلام علیکم 
شما کاملش کنید و برای مخاطبان بنویسیدش  
ممنونم
یا حق 
۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۲:۱۰ محرم سرباز کوچولو
...
سلام و عرض ارادت 
درسته 
گفتم که الف دگر گفتم هیچ 
درخانه اگر کس است یک حرف بس است... 

تمام درس آیت الله بهجت این بود که " به آنچه مى دانید عمل کنید"
مصداق پست شماست 
ماها خیلى مى دونیم به عبارتى عالمیم اما عامل نیستیم 
به قول شهید همت... 
خدایا ببخش که در کار خیر یا جار زدم یا جا.. 
انشالله زیارت کربلا روزیتون... 
دعا کنین آدم شیم هر چند... 
ملا شدن چه آسان آدم شدن محاله!!!
پاسخ:
سلام علیکم 
ممنونم از حضورتون 
بله همینطوره شما می گید 
ان شالله بتونیم خودمونو از شرک خفی نجات بدیم 
التماس دعا 
یا حق 
۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۲:۵۳ به سوی نور
سلام علیکم.تشکر از دعوتتان.

اتفاقا دیشب با آقای حجازی بحثی در همین مورد داشتیم..البته در مورد جامعه اطرافمان.
مگر می شود فعال فرهنگی بود و نسبت به حرف های نامربوط و ... در فضای مجازی اینترنت و شبکه های اجتماعی،سکوت کرد؟
مگر میشود فعال فرهنگی باشی و فقط به خانواده خود فکر کنی؟فقط به سعادت خود بیندیشی؟
مگر میشود بینا باشی و دست نابینایی را که چاه در چند قدمی اوست،نگیری؟
اصلا مگر میشود مدعی شیعه بودن باشی و از درد فرهنگ و مذهب جامعه به گریه نیفتی؟....
پاسخ:
سلام علیکم 
خوش آمدید 
بله دقیقا قصه همینه باید نسبت به همچی دغدغه داست اما براساس اصول و اون قاعده الگو برداری سده از پیامبر ص 
ممنون 
یا حق
شعارهایی بسیار عالی  پر رنگ و لعاب و جذاب می باشند!!!
به ویژه بخش گربه _____________

یاد یه دیالوگ سریال پرده نشین افتادم که حالا اگه میشد می گفتم.

ما را به خیر بعضی فعالان فرهنگی امید نیست  شر مرسانند!!!
پاسخ:
سلام علیکم
ممنون از نظرتون
یا حق
۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۵:۳۹ مارال رئیسی
سلام.مطالب بسیار جذاب و پر محتوا بود
مثـــــــــــــــــــــــــــــــــــل همیشه عالی
پاسخ:
سلام علیکم 
ممنون از نظرتون
یا حق
۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۸:۴۹ heydar zolfaghary

سلام علیکم.

رشد حرکتی است در همه ی ابعاد.

التماس دعا

پاسخ:
سلام 
بله برادر 
محتاجیم 
یا حق
ممنون از دعوت..
دقیقاً اگه کسی به خانواده اش نرسه و نمیتونه یک مدیر موفق هم باشه..
مشخصا واسه دل خودتون نوشتید..
بحث آخرتون رو نمی پذیرم..
بالاخره هر کسی یکسری اعتقادات داره..
که برای خودش محترمه..
مگر اینکه اون عقیده خیلی افراطی باشه..که حسابش جداس..
فی امان الله..
پاسخ:
سلام علیکم
خوش آمدید 
اعتقادات با کار صحیح منافاتی نداره 
افراطی نباشیم همچی حله 
بله تو زندگی ممکنه یک ماموریت رخ بده حتی دو سه ماه اون ها استثناست 
ولی اصل مشخصه 
ممنونم 
یا حق
۰۷ دی ۹۳ ، ۱۹:۰۸ سرباز منتـــظر

سلام علیکم :
>
به اعتقاد بنده بعضی از نخبه ها و فعالان ما دچار تفکر عوامانه اند!!!!!!
بله کاملا مظاهرومصداق هاش دراطراف دیده میشه متاسفانه.
این مطلب رو 2بار خوندم.برعکسشم ما دیدیم.
مثلابه طرف میگی الان فلان جلست و شما باید باشید میگه نه من باید برم  مسجد روضه ست
یا  قول دادید فلان ساعت اونجاباشید منتظرن ،  نه من باید برم هیئت و...
یه جاهاییش ادمو یاد کمی دیرتر میندازه.

متاسفانه بعضی جاها این عدم توازنه باعث میشه که هی درجابزنیم و جلو نریم

و چون یه بخش عظیم از حرکت ، دست نخبه های انقلابی هست به همون میزان رکود و عدم توازنشون باعث پسرفت خواهدبود


درپناه حق

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی