...
نه دستانم آن قدر گرم هست که دست دوستان مخالف را گرم بفشارم و نه زبانم آنقدر سرخ که پاسخی کوبنده نثارشان کنم.
ولی حس میکنم عده ای دارند برای برپایی عیدی به رسم (قربان، بله قربان)، رئیس جمهور کشورشان را دستی دستی قربانی میکنند.
نه آنقدر نازک صورتی بوده ام که با خواندن نوشته هایشان پلنگ شوم، نه آنقدر پلنگم، که با خواندن مطالبشان صورتم صورتی.
نه آنقدر در اصولم که هر که از من دور شد انحرافی شود، نه آنقدر منحرف که توان صحبت با منحرف را نداشته باشم.
نه آنقدر آخوندم که جز حاج آقا مساله از من نخواهند نه آنقدر عوام که اجازه دهم هر کس هر مساله ای را مطرح کند.
اصلا من دل خوشی از بازارهای زمان این رئیس جمهور هم ندارم، نه بازار اقتصادش، نه بازار سیاستش ، زیرا که هر دو دارند همدیگر را گرم میکنند و من اگر گرمایم از بازار باشد میشوم همان بازاری ای که معلوم میشود وصله ام به جیبم نه فکرم.
البته این به آن معنا نیست که ساکت باشیم و شاهد کارشکنی ها باشیم
رئس جمهوری که خود آنقدر نمیداند که در شرایط بحرانی کشور، که همه دست در گریبان گرانی هایی سر سام آور هستند، جوانفکر مهم ترین مساله نیست، مستحق نکوهش هاست، اما این میدان پر مخاطره میشود، حواسمان به بی تقوایی هایمان نیز باشد
پرهیز شود از منیت هایی که به خاطر یک مشت کامنت هر پستی گذاشته شود. به خاطر یک مشت احسنت هر غلطی نکنیم.
آنهایی که دارید رئیس جمهور کشورمان را زودتر از موعد میکشید، یادتان باشد، رهبرمان اوضاع را شعب ابی طالب نمیدانند، که شماها کوس تحریم سر دادید و دم از شعب میزنید .(بنده هم نکشتم و فقط تذکر دادم)
شماها نه میدانید بدر و خیبر چیست، و خدا میداند، اگر هم میدانستید، نگاهتان از زاویه ما نبود.
رئیس جمهور
نامه نباید بنویسد، مشایی نباید داشته باشد، مشاورانش نباید اوین باشند، کردان هم روی ماجراهایش و …
اما تو چه؟
وقتی هنوز نفهمیدی حرف تو و دشمن نباید یکی شود.
پرکاری اش را، خدماتش را، تلاش هایش را، تغییر نگاهمان را، دست بوسی هایش ها ، تواضعش را، سفرهای استانی به انجاهایی که در مخیله یک رئیس جمهور نمیگنجید را، و حالا در مقایسه ای هشت ساله ریش های سفید شده اش را …. این ها را وقت نداری ببینی.
راستی مگر یادتان نیست امام میفرمود نگذارید حرف شما و دشمن یکی شود
حالا چه شده که همه افتاده اید به جان رئیس جمهور؟
من هم میدانم نامه به لاریجانی اش را، ولی خب، به تو چه؟
به تویی که هنوز درد دین نداری و درک دین. هنوز سیاست را خارج از دیانت میدانی و سایه تفکرات سکولاریسمی است مردابی از خاک دم رود اشکت ساخته است.و خود غرق شده ای در این مرداب بی تقوایی.
هنوز امثال من نمرده ایم که این همه جلوتر از رهبری حرکت کنید، ما قائل به اینیم که نقد را باید گفت ولی نه با زبان دشمن.
یا حق
ضعف دولت و حتی تشکل های کوچیک به همین دلایله!!!